کد مطلب:161789 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:228

آفات روضه خوانی
دویم: آن كه آنچه گفته شد در شرح حال روضه خوانی است كه سالم باشد از تمام مفاسد سخن گفتن و آواز بلند كردن. و منحصر بودن خرابی او در مجرد نداشتن شرط اخلاص و اقدام در این عبادت به داعی تحصیل مال یا جاه. پس اگر - العیاذ بالله - علاوه بر این خرابی مبتلا شود به دروغ گفتن و افترا بستن بر خداوند عزوجل و رسول خدا و ائمه طاهرین علیهم السلام و علمای اعلام و خوانندگی كردن و اطفال آماردرا با الحان فسوق پیش از خود به خوانندگی واداشتن، و بی اذن بلكه با نهی صریح به خانه غیر درآمدن و بر منبر بالا رفتن،


و از آزردن حاضرین در گریه نكردن به كلمات بلیغه كه مفاد پاره از آن حرامزادگی آنهاست، و ترویج باطل در وقت دعا و قبل از آن، و مدح كسانی كه مستحق مدح نیستند، و اهانت به بزرگان دین، و افشاء اسرار آل محمد علیهم السلام، و برانگیختن فتنه، و اعانت ظالمین، و مغرور كردن مجرمین، و متجری نمودن فاسقین، و كوچك نمودن معاصی را در نظر [1] ، و خلط


كردن حدیثی به حدیث دیگر، و تفسیر آیات شریفه به آراء كاسده، و نقل اخبار به معانی باطله فاسده، و فتوی دادن با نداشتن اهلیت آن چه به حق یا به خلاف آن، و تنقیص انبیاء عظام و اوصیاء كرام علیهم السلام به جهت بزرگ كردن و بلند نمودن مقامات ائمه علیهم السلام، و انداختن بعضی از فقرات خبر به جهت منافی بودن آن با غرض فاسد او، و گفتن سخنان متناقضه، و داخل نمودن قصه در قصه و متوسل شدن برای زینت دادن كلام و رونق گرفتن مجلس به سخنان كفره و حكایات مضحكه و اشعار فجره و فسقه در مطالب منكره، و ذكر شبهات در مسایل اصول دین بی بیان رفع آن یا نداشتن قوه آن و خراب كردن پایه اصول دین ضعفا مسلمین، و ذكر آنچه منافی عصمت و طهارت اهل بیت نبوت علیهم السلام است، و طول دادن سخن به جهت اغراض كثیره فاسده و محروم نمودن حاضرین را از اوقات فضیلت نماز، و امثال این مفاسد كه احصاء آن در قوه امثال حقیر نیست. پس اصل سرمایه كاسبی از چند جهت حرام و كسب به آن مانند كسب به گوشت خوك و میته و مسكر و غناست. و چون با قصد حرام جمع شود، خراب اندر خراب و آنچه گیرد، حرام اندر حرام و مشغول الذمه صاحب پول. بلكه اگر فی الجمله وجاهت و ریاست در این فن دارد، به نحوی كه سایر روضه خوانان به او اقتدا كنند و از او یاد گیرند، و به طریقه او سیر نمایند، در تمام مفاسد و خرابیهای آنها و خرابی كسانی كه از آنها یاد گیرند،


شریك و سهیم خواهد بود تا یوم نشر. و در نامه عملش خواهند نوشت آنچه آنها كنند كه از او آموختند، بی آن كه از آن جماعت چیزی بكاهد به مقتضای خبار عدیده [2] كه فرمودند:


من استن بسنة سیئة فعلیه وزرها و وزر من عمل بها من غیر ان ینقص من اوزارهم شئی [3] .

هر كه مقرر كند طریقه بدی را، بر اوست گناه آن طریقه و گناه هر كه


پس عمل كند به آن بدون آنكه از گناهان آن جماعت چیزی كم شود. پس روضه خوان جاهل مسكین اگر اندك تأمل در حال خود و مفاد آثار اهل بیت علیهم السلام كند، باید مجالس عدیده روضه خوانی برای انواع مصایبی كه با اختیار و شعور برای خود تحصیل نموده ترتیب دهد و برای خود بخواند و بگرید و آه كشد و افسوس خورد كه چه نعمتهای جمیله را از دست داده با آن كه دیگران را به آنها رسانده و خود محروم مانده. و در چه دیوانهای زشت نام خود را درج نموده با آن كه به جزئی همت و تخلیص نیت و تطهیر سریرت، می توانست اسم خود را در دفتر ناصرین و مادحین و ناشرین آثار اهل البیت علیه السلام و امثال آنها از اصحاب كتاب علیین درآورد ذلك هو الخسران المبین [4] .


[1] ما در حواشي گذشته ده شرط براي اهل منبر برشمرديم كه آنها را صاحب كبريت احمر براي گويندگان و ذاكران ديني لازم مي دانست. شرط ديگري كه نامبرده به آن اشاره كرده عبارت است از اين كه: «واعظ ميان خوف و رجاء صحبت كند و بشير و نذير باشد؛ زيرا در اين مقام وظيفه اي همانند پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم دارد كه قرآن فرمود: يا اينها النبي انا ارسلناك شاهدا و مبشرا و نذيرا (كبريت احمر، ص 33) سخن يكطرفه گفتن و اميد يا ترس بيش از حد آفريدن، خلاف مشي حكيمانه در مقام اصلاح مردم است. حال اگر اين سخن را با مطالب برخي از اهل منبر مقايسه كنيد كه براي جذب و يا... مردم به مجالس سوگواري، چه اميدهاي بي جا به مردم مي دهند و براي اثبات سخن خود از مطالب واهي و خوابهاي خيالي استفاده كرده و حكايتها بر هم مي بافند و همواره بر فراز منابر به جاي سخن از قرآن و روايات به نقاليهايي - كه بسياري از آنها مخالف صريح آيات و روايات بلكه ضروريات دين است - مشغول مي باشند، خواهيم ديد كه اينان نبايد در مقام وعظ و نصيحت واصلاح مردم باشند؛ بلكه بيشتر در مقام كاسبي اند كه كالاي دين وجه المعامله آنان مي باشد. خروج از مسير صحيح وعظ، و عدم رعايت شرائط سخن گفتن به نام دين، و عدم رعايت احتيط در نقل احاديث، و عدم فهم درست و تشخيص صحيح و سقيم روايات، و نقلهايي بدون توجه به مفهوم صحيح و منظور روايات براي عوام، كار را به جايي مي كشاند كه نقالان براي جلب عوام به افسانه گويي و نقل اميدهاي واهي پرداخته و همه را به نام دين به مردم عرضه مي دارند. همانند اين افسانه معروف كه مردي سر راه بر قافله ها مي گرفت و آدمها را مي كشت و اموال آنها را به غارت مي برد. روزي مطلع شد كه قافله اي از زوار ابي عبدالله عليه السلام امشب از فلان نقطه عبور مي كند، در گردنه اي به انتظار نشست و قبل از رسيدن قافله به خواب رفت، قافله آمد و گذشت و متوجه نشد و هنگام عبور قافله، گرد و غبار بلند شد و روي لباسها و بدن او نشست. در همان حالت خواب، ديد كه قيامت به پا شده و او را كشان كشان به طرف دوزخ مي برند. ولي همين كه به نزديك جهنم رسيد، جهنم از قبول او امتناع كرد و امر شد او را برگردانيد؛ زيرا وقتي در خواب بوده، غبار زوار حسيني بر او نشسته است!؟



فان شئت النجاة فزر حسينا

لكي تلقي الاله قرير عين



فان النار ليس تمس جسما

عليه غبار زوار الحسين



ترجمه: اگر طالب نجاتي، به زيارت حسين عليه السلام برو تا خداوند را با چشم روشن بيني؛ زيرا آتش؛ جسمي را كه غبار زائران حسين بر آن نشسته است، فرا نگيرد. دزدي جاني كه سالها خون مردم را ريخته، اموال مردم را به غارت برده، امنيت و آسايش مردم را سلب كرده و مشمول آيه شريفه انما جزاء اللذين يحاربون الله...ان يقتلوا او يصلبوا او تقطع ايديهم (مائده، آيه 33) مي باشد، با غبار پاي زوار حسين عليه السلام بخشيده مي شود و نجات مي يابد، حال مقام زوار قبر او چه خواهد بود، خدا داند!! وقتي افرادي بدون ضابطه مجاز خواهند بود هر رطب و يا بسي را به نام دين به خورد عوام كالانعام دهند، چيزي بهتر از اين از آب در نخواهد آمد. اگر مجموعه برخي از اميدهاي واهي و افراط و حتي تحريف در بعضي از وقايع، و رواياتي را كه همه روزه بر زبان بعضي از گويندگان به دون احتياط جاري مي شود، يكجا خلاصه كنيم مضمون همين شعر شاعر اصفهاني خواهد بود كه از زبان ملائكه غلاظ و شداد و فرشتگان مامور رسيدگي در مورد يك بنده گناهكار سروده شده و استاد مطهري آن را در ج 3، ص 258 حماسه حسيني آورده اند:



اگر اين مرده اشكي هديه كرده

ولش كن گريه كرده



عيان گر معصيت يا خفيه كرده

ولش كن گريه كرده



نماز اين بنده عاصي نكرده

مه حق روزه خورده



ولي يك ناله در يك تكيه كرده

ولش كن گريه كرده



اگر پستان زنها را بريده

شكمهاشان درديده



هزاران مرد را بي خصيه كرده

ولش كن گريه كرده



اگر از كودكان شيرخواره

شكمها كرده پاره



به دسته گريه هاي نسيه كرده

ولش كن گريه كرده



خوراك او همه مال يتيم است

گناه او عظيم است



خطا در شهر و هم در قريه كرده

ولش كن گريه كرده



اگر بر ذمه او حق ناس است

خدا را ناشناس است



براي خود جهان را فديه كرده

ولش كن گريه كرده



به دست خود زده قداره بر فرق

به خون خود شده غرق



تن خود زين ستم بي بنيه كرده

ولش كن گريه كرده



نمي ارزد دو صد تضييع ناموس

يه يك سبوح و قدوس



اگر اشكي روان بر لحيه كرده

ولش كن گريه كرده



اگر چه در اين اشعار اندكي مبالغه ديده مي شود؛ ولي چندان به دور از سخنان برخي از واعظان نيست. هنگامي كه در اين مجالس به حدي ارزش عمل كاسته مي شود كه جمله معروف «بهشت را به بهانه مي دهند نه به بها» وحي منزل مي گردد، عملا مردم را به لاابالي گري تشويق مي كنند و درست خلاف مقصود نتيجه خواهد داد. وقتي سخن تبليغي واعظان آن است كه به اندازه يك بال مگسي گريه بر ابي عبدالله عليه السلام، تمامي تقصير و قصورها را مي پوشاند و بدن انسان را بر آتش غضب خداوند حرام مي سازد، بدون آن كه شرايط و خصوصيات فهم اين روايت را براي مردم تبيين كنند كه با ظواهر كتاب و روايات بسيار منافات پيدا نكند، و روايات ديگر كه به همراه خوابها و افسانه ها نيز تثبيت و تأييد مي شود، از اين گونه سخن چه نتيجه اي مستمع خواهد گرفت! نتيجه تبليغي اينگونه آن است كه اثر اين مجالس در تهذيب نفس مردم و پاكيزه سازي عمل آ ان به حداقل ممكن رسيده است و براي بررسي و تحليل آن چندان زحمتي لازم نيست. مقايسه كنيد شهرهائي را كه هر روز هزاران مجالس كوچك و بزرگ هفتگي، ماهانه و... برگزار مي شود و صدها واعظ و مداح هر كدام با چند مجلس كوچك و بزرگ به تبليغ مشغول مي باشند، آيا سطح جرائم و مشكلات اخلاقي و حتي مشي انساني و اسلامي آنها نسبت به شهرهايي كه كمتر از اين مجالس خبري است چه مقدار تفاوت مي كند؟ آيا كلاهبرداري، رشوه، دروغ، تهمت، بي عفتي، خيانت، غش، حتي بي نمازي و كهالت در آداب و اعمال وجويي، چه مقدار تفاوت مي كند!! و البته با اين وضع نبايد چندان هم تفاوت كند فقط در شهرهاي مذهبي چون مردم سر و كاري در سال با مجالس مذهبي پيدا مي كنند و اقلا تباكي براي امام حسين عليه السلام انجام مي دهند و چند تا سينه سه ضرب!، اطمينان خاطر بيشتري پيدا كرده و از خداوند و امام حسين و فاطمه زهرا طلبكار هم خواهند بود! حال تصور فرمائيد چه راهي بهتر از اين براي بي دين كردن مردم وجود دارد! چه تدبيري براي بي محتوا ساختن شريعت بهتر از اين مشي مي توان انديشيد! چگونه مي توان تمامي زحمات پيامبر و ائمه معصومين عليهم السلام و علماء دلسوز و معاد باور را بهتر از اين به هدر داد! علما در طول ساليان دراز و عمري توغل و تلاش و مسافرتهاي سخت و طاقت فرسا، و حوزه هاي علميه در طول هزار سال تلاش بي وقفه و تحمل آن همه سختي و رنج، كلمات معصومين را كه همانا عين شريعت محمدي صلي الله عليه و آله و سلم است در ميان ما حفظ كردند و براي درك صحيح آن اصول و قواعد و ضوابط تعيين كردند و معيارها وضع نمودند، ولي يك گوينده و يا مداح بي سواد كاسب منش، براي گرمي مجلس و تشويق بانيان و مستمعان، تمامي آنان را ناديده گرفته (بلكه اصلا بلد نيست) و هر چيزي را به نام فرهنگ تشيع در ميان مردم عوام مي پراكند. خدا اسلام و تشيع را از شر اينها حفظ نمايد!.

[2] در اين باب روايات بسياري وارد شده و چون امروزه با وسائل و امكانات انتقال صوت و تصوير به سرعت امكان ايجاد يك سنت - اعم از نيك و زشت - وجود دارد و به همان نسبت آثار يك عمل را گسترش مي دهد، شايسته است هم گويندگان ديني و هم مداحان و حتي برگزار كنندگان مجالس ديني به مضان اين روايات توجه كنند. و به گونه اي عمل نكنند كه خداي ناكرده تا مدتهاي طولاني وزر عمل خويش را - كه ممكن است ديگران عمل كننده آن باشند - بر دوش كشند. رواياتي با اين مضامين هم از طريق خاصه و هم عامه رسيده است كه به چند نمونه اشاره مي كنيم: امام صادق عليه السلام مي فرمايد: «لا يتكلم الرجل بكلمة هدي فيؤخذ بها الا كان له مثل اجر من اخذبها و لا يتكلم بكلمة ضلالة الا كان عليه مثل وزر من اخذ بها» هر كس كلامي به هدايت شونده است. و كسي سخن به گمراهي نمي زند مگر اين كه همانند كسي كه گمراه مي شود معصيت كرده است. اختصاص، شيخ مفيد، تحقيق علي اكبر غفاري، ص 250؛ ثواب الاعمال، صدوق، قدم له حسن خرسان، ص 132. با تفاوتهاي اندكي در عبارت، بحارالانوار، مجلسي، ج 1، ص 75؛ تحف العقول، ص؛ بحارالانوار، ج 17، ص 188. عن ابي حعفر عليه السلام قال «ايما عبد من عبادالله سن سنة هدي كان له اجر من عمل بذلك من غير ان ينقص من اجورهم شئي، و ايما عبد من عبادالله سن سنة ضلال كان عليه مثل وزر من فعل ذلك من غير ان ينقص من اوزارهم شئي» هر بنده اي از بندگان خدا كه سنت و روش هدايتي را تاسيس كند، اجر او همانند اجر كساني است كه به آن عمل كنند بدون آن كه چيزي از اجر آنها كاسته شود. و هر بنده اي كه سنت و روش گمراه كننده اي را تاسيس كند، گناه او همانند كساني است كه به آن عمل كنند بدون آن چيزي از گناه آنها كاسته شود. ثواب الاعمال، صدوق، قدم له سيد حسن خرسان، ص 132. حذيفة بن يمان گويد در زمان پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم سائلي ايستاد و از مردم تقاضاي كمك كرد، پس مردم ساكت شدند. پس از آن مردي برخاست و به او كمك كرد و پس از او مردم نيز كمك كردند، سپس پيامبر فرمود: «من استن خيرا فاستن به فله اجره و مثل اجور من اتبعه غير منتقص من اجورهم شئيا، و من استن شرا، فاستن به فعليه وزره و مثل اوزار من اتبعه غير منتقص من اوزارهم شيئا» كسي كه روش نيكي را بنياد نهد و به آن عمل كند، پس اجر آن از آن اوست و همانند اجر كسي كه او را پيروي كند بدون آن كه چيزي از اجر آنان بكاهد. و كسي كه روش زشتي را بنياد نهد و به آن عمل كند، گناه عمل خويش را خواهد داشت و همانند گناه كساني كه او را پيروي كنند بدون آن كه چيزي از گناه آنان بكاهد. مستدرك، حاكم نيشابوري، ج 2، ص 516 با تخليص حافظ ذهبي، بيروت، دارالمعرفه. و در سنن الكبري بيهقي همين مضمون با اندكي تفاوت در عبارات آمده است رك: سنن الكبري بيهقي، ج 4، ص 176 - 175. روايت معروف نبوي كه: «من سن سنة حسنه... و من سن سنة سيئة» و رواياتي به همين مضمون در مأخذ زير آمده است: مسند امام محمد حنبل، ج 2، ص 362 - 361 -360 -، چند حديث به همين مضمون نقل شده است؛ سنن ابن ماجه،ج 1، ص 74، حديثهاي 210 - 209 -207 -206 -205 -204 -203؛ كنزالعمال، هندي، حديثهاي 43075 - 6 - 7 - 8 - 9؛ و در ثواب الاعمال، صدوق، ص 119، روايتي به همين مضامين از امام باقر عليه السلام آمده است؛ و رك ايضا، بحارالانوار، مجلسي، ج 71، ص 258. مطالبي كه امروز به عنوان ذكر معصيت خوانده مي شود و با وسائل امروز در سطح كشور توزيع مي گردد، گاهي مطلب بي پايه اي است - كه شايد ذوق يك مداح و يا واعظي بوده - و به امام عليه السلام نسبت داده شده، به سرعت در كشور منتشر مي شود. و مخصوصا اگر اين مطلب در تحريك مستمعان، گيرايي داشته باشد، ديگر گويندگان و مداحان به آن تأسي كرده و مرتب در مجالس خود نقل مي كنند. در اين زمان كه گويندگان و مداحان به علت كثرت مشاغل فرصت مطالعه مقتل را ندارند و بيشتر به افواه تكيه مي كنند تا اسناد!، كسي كه اولين گوينده و يا به تعبير صحيحتر اولين جاعل اين مصيبت بوده، همواره در جرم دروغي كه به ائمه بسته است و ديگران نقل كرده اند، شريك خواهد بود. اين مطلب شامل شاعران و مرثيه گويان نيز خواهد شد كه برخي بدون توجه به واقعيات حوادث و بدون مطالعه، همواره درصدد داغتر كردن اشعار خويش اند و با استفاده از ذوق خويش به جعليات واهي و گاهي خلاف شأن ائمه عليهم السلام مي پردازند. و با اندكي تأمل برگزار كنندگان مراسم عزا و مصيبت نيز در همين سلك و مشمول همين روايات خواهند بود، كساني كه هر ساله به ابداع وسائل و ابزار و نوع خاصي از عزاداري مي پردازند تا بيشتر جلب توجه كنند. توجه نداشتن به اين مطلب كه: عزاداري از اعمال عباديه است و حتي برخي معتقداند از عبادات توقيفه است به اين معني كه شكل آن نيز بايد از معصوم عليهم السلام رسيده باشد و يا به نحوي مورد تاييد آنان باشد، و نمي توان به هر شكلي كه انسان دلش خواست به عزاداري بپردازد؛ حداقل بايد قبل از ابداع عملي در مراسم عزاداري، از مراجع تقليد كسب تكليف كرد، در غير اينصورت مشمول «من سن سنة سيئه» خواهد شد. برگزاري مراسمي كه همراه با ارتكاب گناهي باشد، صد در صد مغضوب امام حسين و اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام است و گناهي بيش از ارتكاب يك عمل معمولي دارد. آنچه امروزه يك وظيفه براي همه عالمان دلسوز دين است، پالايشي همگاني و مصمم، هم در محتواي مصائب و هم در شكل مراسمي است كه به عنوان عزاي سيدالشهداء و ائمه معصومين عليهم السلام صورت مي گيرد؛ در غير اينصورت همه در اين ولنگاري شريك خواهيم بود و هيچ عذري به درگاه سيدالشهداء عليه السلام نخواهيم داشت. حادثه اي كه در آن عزيزترين بندگان خدا براي استحكام و اعتلاء دين خدا و تحكيم ارزشهاي ديني، با وحشيترين وجه ممكن به شهادت رسيده و زن و فرزندان او با آن حال رقت بار به اسارت رفته اند، اينگونه وجه المعامله عده اي قرار گرفته، تا به بهايي.... به تحريف آن بپردازند به گونه اي كه به حداقل اثردهي برسد!؟ به هر صورت حفاظت و حراست از شعائر ديني و جلوگيري از دستبرد نااهلان، اولين وظيفه هر عالم معاد باور ديني است؛ زيرا سخن از دين و اهل بيت گفتن كار هر كاسب و يا از راه رسيده اي نيست و اين گونه نيست كه داشتن صدايي خوش، اولين و آخرين شرط روضه خواني باشد! و حتي مجلس داري و اقامه عزا براي ائمه معصومين عليهم السلام نيز داراي شرائط و اهليتهائي است و با مجالس ميهماني تفاوت عمده دارد. عدم توجه و مسامحه برخي از بزرگان و عالمان در قبال برخي از اين كجرويها، با كمال تاسف راه را براي هر نوع عمل باز ساخته و حتي زبان مصلحان را نيز به بند آورده است.

[3] اختصاص، شيخ مفيد، تحقيق علي اكبر غفاري، ص 250 عن العالم عليه السلام «من استن بسنة حسنة فله اجرها و اجر من عمل بها من غير ان ينقص من اجورهم شئي و من....».

[4] حج، س 11، آيه 22.